ماجرای پرداخت وجه ۸۰ هزار دلاری معینِ خواننده به دفتر آیت الله منتظری
ماجرای پرداخت وجه ۸۰ هزار دلاری معینِ خواننده به دفتر آیت الله منتظری
ماجرای پرداخت وجه ۸۰ هزار دلاری معینِ خواننده به دفتر آیت الله منتظری
مصطفی فقیهی در توییتر خود نوشته بود که سال ۸۷، معین، خوانندهی ایرانی ساکن آمریکا، ۸۰ هزار دلار به دفتر وجوهات آیت الله منتظری واریز میکند. موضوعی که با واکنش بسیاری از کاربران روبرو شد و برخی شروع به گمانهزنیهایی دربارهی اصلیت نجفآبادی این خواننده یا مذهبی بودن او کردند. مجتبی لطفی از مسئولان دفتر آیت الله منتظری میگوید معین تنها فرد متفاوتی نبوده که پایبند به دادن وجوهات بوده و با تصحیح اشتباهات در روایت فقیهی از ماجرا، اصل موضوع را شرح داده و از افراد دیگری نام میبرد که وجوهات خود را به دفتر آیت الله منتظری میدادهاند.
همچنین آقای سعیدی، مسئول ملاقاتهای دفتر آیت الله صانعی نیز با تاکید بر گسترده بودن طیفی که وجوهات خود را به دفتر این مرجع تقلید واریز میکنند میگوید میرحسین موسوی و زهرا رهنورد از کسانی هستند که هرساله وجوهات خود را حساب کرده و آن را پرداخت میکنند.
متن گفتوگو با مجتبی لطفی و آقای سعیدی را در ادامه بخوانید:
مسئول یکی از رسانهها در توییتر از وجوهاتی گفته بود که آقای نصرالله معین، سال ۸۷ و در حدود ۸۰ هزار دلار برای دفتر آیت الله منتشری واریز کرده است. اصل این ماجرا چه بود؟
مجتبی لطفی: بنده خدایی گفته بود که «آن کدام امام زادهای بود که بالای مناره گرگ خوردش» بعد یکی پاسخ داد که «اولا امامزاده نبود و پیغمبرزاده بود، دوما بالای مناره نبود و در چاه بود، سوما هم گرگ نخوردش و اصل قصه چیزی دیگر بود» اصل ماجرای مورد اشاره هم این بود که آقای معین میخواست به حج مشرف شود –سالی که ذکر شده هم نبود، در همین سالها بود اما نه سال ۸۷- خلاصه اینکه ایشان میخواست به حج واجب مشرف شود و وجوهاتش را حساب میکند. توسط یکی از منصوبین خود آقای معین این وجوهات نقدا و به ریال تحویل دفتر آقای منتظری میشود.
اما اینکه آقای فقیهی چطور و از چه کسی حسابهای آقای منتظری را مطلع شده است که مثلا ۸۰ هزار دلاری از آمریکا ریخته شده به حساب را دیگر باید از آقای فقیهی پرسید که منبعشان چه کسی بوده است؛ واقعا آقای فقیهی چه مسئولیتی داشته که اینگونه چک میکرده یا به اطلاعش میرساندند. اصل ماجرا همین بود که گفتم.
نکتهی دیگری که من میخواهم عرض کنم این است که آقای معین، اینطور که من از افراد موثقی که متشرع هم هست، شنیدهام که ایشان ماهیانه به بعضی از خیریهها پول حواله میکند و کمک میکند و در امور خیر هم مشارکت دارد؛ از نام بردن و اعلام مبلغ من را معذور بدارید.
آیا آیت الله منتظری پیغامی برای آقای معین فرستادند؟ یا حرف خاصی زده شد؟
نه؛ فقط هرکسی که میامد و وجوهات میآورد و یا شخصا به ایشان میداد و یا متصدیان اخذ وجوهات، خود آقای منتظری همیشه دعا میکردند خدا برکت به عمر و مالتان دهد. همیشه هم تاکید داشتند که این وجوهات و مالیتهای شرعیه جزو مال خود آدم نیست و باید به دست صاحبانش برسد.
افراد شاخص و متفاوت دیگر چطور؟ شخص دیگری بوده غیر از آقای معین؟
خارج از کشور یک تعدادی ممکن است باشند که هجرت کردند و اهل پرداخت وجوهاتاند و مذهبی هستند، آنهایی که مقلد آقای منتظری هستند، وجوهاتشان را برای ایسان میفرستادند. اا نوعا از طریق واسطه، نه اینکه –برخلاف گفتهی آقای فقیهی- به دلار حواله کنند.
افراد شاخص داخلی هم ما زیاد داشتیم؛ شاید بعضیها بخواهند اسمشان را بیاورم و برخی نخواهند. اما مثلا خانوادهی آقای هاشمی گفته بودند ما مقلد آقای منتظری هستیم و قاعدتا وجوهاتشان را به ایشان میدادند. یا فرض کنید آقای الویری که شهردار اسبق تهران بودند، نوعا خود ایشان حاضر میشدند و وجوهاتشان را پرداخت میکردند. افراد مختلفی بودند؛ مثلا آقای حجتی یک وقتی آمده بودندو وجوهات زیادی را پرداخت میکردند؛ میگفتند «من یک وقت دیدم در حسابم پول زیادی آده است؛ پرسیدم چیست و گفتند که این حق ماموریتها است» میگفتند که «من اصلا اطلاع نداشتم که من حق ماموریت هم باید برای این کارها بگیرم» وجوهات معتنابهی را واریز کردند. ممکن است برخی بخواهند این کمک را جهت منفی حساب کنند اما اصلا اینکه وجوهات از طرف افراد مختلف و متفاوتی برسد نکتهی منفی نیست. میخواستند جهت منفی این ماجرا را نشان دهند اما افکار عمومی برداشتی مثبت داشتند.
افراد معروف مختلفی هستند که بعد از فوت امام به آقای منتظری رجوع کردند. برخی هم حتی در زمان حیات امام از آقای منتظری تقلید میکردند؛ افراد مختلفی هستند که شاید نخواهند من اسمشان را بیاورم.
متاسفانه برای مقلدین آقای منتظری مشکلات زیادی ایجاد میشد؛ مثلا یکی از قوانینی که آن دوران بود –نمیدانم هنوز هم هست یا نه- اگر کسی قبض پرداخت وجوهات از بیوت مراجع میبرد، هنگام پرداخت مالیات تخفیفی میدادند و کمتر میگرفتند؛ اما قبض وجوهات آقای منتظری این خصوصیات را نداشت. یک وقتی هم بحث بنزین و سهمیهی بیوت مراجع که بود دفتر آقای منتظری را به عنوان مرجع تقلید به رسمیت نشناخته بودند.
یکبار دیگر هم یادم هست در روزنامهی جمهوری اسلامی توهین خیلی بدی به آقای منتظری شده بود؛ ما در دفتر خیلی روحیه شکایت نداشتیم اما متدینین اصرار کردند و احمدآقا شکایتی را فرستادند تهران. در هیئت نظارت بر مطبوعات مطرح شده بود که طبق ماده ۲۷ روزنامه جمهوری اسلامی باید تعطیل شود. خود آقای منتظری به این قضایا اعتقادی نداشت، ولی متدینین اصرار میکردند که چرا پاسخ نمیدهید، یا در بعضی مراجع قضایی که حمایت از آقای منتظری میکردیم، با ما برخورد میکردند، ما رد جواب میگفتیم که به ایشان توهین میکنند و ما جواب آنهار ا میدهیم؛ میگفتند شما چرا از سیستم قضایی استفاده نمیکید و شکایت نمیکنید. از باب نمونه اینبار شکایت شد. بعد رفت هیئت نظارت، آقای سحرخیز که آن زمان عضو هیئت نظارت بر مطبوعات بودند مفصل در جریان این ماجرا هستند؛ آنجا این بحث مطرح میشود و نتیجه میگیرند که این موضوع توهین بوده و ماده ۲۷ باید اعمال شود و روزنامه تعطیل شود و برود دادگاه، این تقریبا تصویب میشود.
در این فاصله نمایندهی قوه قضاییه در هیئت نظارت وسط ماجرا میرسد و میگوید چه شده و وقتی متجه میشود تایید میکند که به آقای منتظری توهین شده، اما آنجا به صراحت میگوید که نباید به دادگاه برود چون آقای منتظری عادل نیست و به همین دلیل مرجع تقلید هم نیست.
سعیدی: میرحسین و رهنورد هرساله وجوهاتشان را به دفتر آیت الله منتظری میدهند
آقای سعیدی، مسئول ملاقاتهای آیت الله صانعی هم دربارهی وجوهاتی که افراد شاخص مقلد اقای صانعی برای دفتر ایشان ارسال میکنند، گفت: چون این موضوع کاری است که از طرف آن اشخاص انجام میشود به لحاظ اخلاقی و شرعی اجازهی اسم بردن نداریم؛ اما افراد مختلفی وجود دارند. اصلا در نمایشگاه کتاب افراد خیلی زیادی از کسانی که ظاهرا به عقیدهی برخی پوشش مناسبی ندارند، اینها رساله تهیه میکنند. وجوهاتی که به حساب حاج آقا واریز میشود یا افرادی که اصلا اینجا میآیند طیف متفاوتی هستند و شاید آنچه که در عرف متشرعهی متعصب باید رعایت شود را آنها رعایت نکنند؛ اما وظایفشان را انجام میدهند. تعداد بسیار زیاد است و باتوجه به نوع نگاه حاج آقا به مسائل افراد زیادی به این شکل هستند.
او در مورد افراد شاخص در این میان گفتم: افراد شاخصی هم هستند که اصلا شاید تصور نشود که اینها اهل وجوهات و ار خیر در جامعه باشند.
حتی خیلی از کسانی که زندان میروند، حتی در همین دوران حکومت جمهوری اسلامی که مثلا حکومت روحانیت هست، اینها از زندان هم که میروند و بازمیگردند باز اعتقادات دینیشان سرجایشان است و وجوهاتشان را پرداخت میکنند. دو موردی که میتوانم مثال بزنم جناب آقای مهندس موسوی و خانم زهرا رهنورد، اینها هر ساله و هنوز هم از داخل حصر حساب میکنند و با اینکه درآمدی هم ندارند و تنها یک حقوقی است را محاسبه و واریز میکنند.
دوستان دیگری هم هستند که به این شکل هستند اما من اجازهی اخلاقی و شرعیاش را ندارم تا نام ببرم. آقای موسوی و خانم رهنورد را هم چون چندین بار خود حضرت آقا از آنها نام بردند اینجا ذکر کردم.