چرا زنان کانادایی ناپدید میشوند؟
امبر توکارو (Amber Tuccaro)، مادر 20 ساله اهل آلتای کانادا در سال 2010 ناپدید شد. او آخرین بار در جاده منتهی به شهر ادمونتون دیده شده بود. اما دو سال بعد بقایای اسکلت بدنش در جنگلهای همان حوالی یافت شد. قاتل امبر هیچگاه شناسایی نشد و هیچ کس هم به خاطر آن قتل فجیعانه روانه زندان نشد. ماجرای قتلهای متعدد زنان کانادایی از چه قرار است؟ اسْتِیسی دولی گزارش میدهد.
به نقل از بی بی سی انگلیسی، امبر جزو آن 1200 زنی است که به اعتقاد پلیس کانادا از سال 1980 میلادی مفقود شده و یا به قتل رسیدهاند. برخی از گمانهزنیها این رقم را معادل 4000 نفر میدانند.
اما برای آنها چه اتفاقی افتاده است؟
استیسی دولی (Stacy Dooley) در مستند جدیدش در شبکه بی بی سی تری به نام “دختران گم شده کانادا” به این معما پرداخته است.
ویویان، مادر امبر توکارو، با چشمانی پر از اشک میگوید: «آنها جاکوب، پسر 14 ماههاش را به حال خود رها کردند. اصلا برایشان مهم نبود.»
چند روز طول کشید تا پلیس نام امبر را داخل فهرست “افراد مفقودی” جای دهد زیرا دیگر هیچ نشانی از زنده بودن امبر در دست نبود. پلیس مدتی بعد به تصاویر دوربین مداربستهای دست پیدا کرد که گفته میشد فیلمی بر روی آن ضبط شده بود. حتی صدای ضبط شده امبر با مردی غریبه درون یک خودرو به دست پلیس رسیده بود که دو سال پس از ناپدید شدنش پخش شد.
برادر امبر میگوید: «فکر میکنم که دلیل قتل خواهرم سرخپوست بودنش بود. آنها فکر میکنند که نباید سرسختانه دنبال این موضوع را بگیریم. آنها میگوید که دخترشان قربانی نژادپرستی سیستماتیک علیه کاناداییهای بومی درون نیروی پلیس شده است.
بومیان کانادا 4 درصد کل جمعیت این کشور را تشکیل میدهند اما به لحاظ تعداد زندانیان، باید گفت که بیش از یک چهارم تمام زندانیان زندانهای فدرال کانادا را همین بومیان تشکیل میدهند. در یک بررسی نشان داده شد که احتمال جریمه شدن بومیان حین رانندگی در مقایسه با سفیدپوستان توسط پلیس محلی 40 درصد بیشتر است. باب پالسون، کمیساریای پلیس سواره نظام سلطنتی کانادا (RCMP) میگوید: «نژادپرستان در درون نیروهای پلیس تحت فرماندهی من وجود دارند که آنها را نمیخواهم.
کارآگاه لوریمر شِنهر نزدیک به 24 سال در نیروی پلیس شهر ونکوور خدمت کرده است. وی با اشاره به ناکامیهای پلیس در مورد پرونده امبر توکارو میگوید: «همین الگو را میتوان بر روی صدها پرونده در کشور کانادا اعمال کرد.»
گری استاینکه، سرپرست پلیس سواره نظام سلطنتی کانادا با این اظهار نظر مخالفت کرده و میگوید: «وقتی پروندههای مربوط به زنان به قتل رسیده بومی کانادا را بررسی میکنیم، مشاهده میکنیم که غالب آن پروندهها حل شده است. انکار نمیکنم که چندین اشتباه رخ داده و پلیس سواره نظام سلطنتی کانادا از آن درس عبرت گرفته است. در مورد پرونده امبر نیز از افراد دخیل در پرونده عذرخواهی به عمل آمده است.»
با نگاهی به آمار میتوان گفت که زنان بومی کانادا جزو آسیبپذیرترین گروههای جامعه کانادا محسوب میشوند. در گزارش منتشر شده از سوی پلیس سواره نظام سلطنتی کانادا در سال 2015 مشخص شد که زنان بومی “فرست نیشنز” نسبت به دیگر زنان کانادایی نزدیک به چهار برابر آسیبپذیرتر هستند.
بر اساس همین گزارش، زنان بومی کانادا 4.3 درصدِ تمام جمعیت زنان کانادا، 16 درصد زنان به قتل رسیده و 11 درصد پروندههای زنان مفقود شده را تشکیل میدهند.
زمانی که اروپا در قرن 16 میلادی کانادا را مستعمره خود کرد، جمعیت بومیان کانادا تحت تعقیب قرار گرفت و به حاشیه کشانده شد. سپس جوامع بومیان به مناطق دوردست (مناطقی که توسط دولت کانادا به بومیان اختصاص داده شده بود) رانده شدند.
نزدیک به 150.000 کودک بومی بین سالهای 1876 میلادی تا 1996 میلادی از خانوادههایشان جداشده و به مدارس شبانه روزی فرستاده شدند. سر جان ای. مکدونالد، بنیانگذار آن سیستم، گفته بود که «این مدارس به شکلی طراحی شدند که سرخپوستان را بدون فرزند کنند تا ارزشهای اروپایی و مسیحی به آنها دیکته شود.»
واقعیت اما اغلب عاطفی، فیزیکی و تا حدی درگیر با سو استفادههای جنسی بود. اغلب به کودکان گفته شده بود که “بیدین و وحشی” هستند. آن مدارس شبانهروزی سرانجام منسوخ شده و آخرین موردش در سال 1996 میلادی بسته شد.
با نگاهی به شرایط امروز درمییابیم که تاثیر تبعیض نژادی همچنان قابل رویت است. افزایش سطح فقر و پایین بودن شاخص امید به زندگی دو ویژگی جامعه 1.4 میلیون نفری بومیان کانادا در مقایسه با دیگر کاناداییها است. همچنین میزان سو مصرف مواد و نرخ خودکشی در بومیان کانادا در شرایط بحرانی قرار دارد.
با بررسی هزاران پرونده مستند از قتل زنان بومی درمییابیم که اکثر آن زنان در مسیر رفتن به بیمارستان و یا میوهفروشی به قتل رسیدهاند که این مسئله خود نشاندهنده عدم وجود وسایط نقلیه عمومی در مناطق دورافتاده کانادا است.
بسیاری دیگر از آن زنان نیز به شهرها مهاجرت کرده و در دام باندهای روسپیگری گرفتار شدهاند. زنی به نام شِلی در شهر ادمونتون کانادا زندگی میکند. از آنجایی که دختران زیادی در این شهر مفقود شده و یا به قتل رسیدهاند، شلی (Shelley) از عنوان “بند اعدامیها” برای اشاره به شهر ادمونتون استفاده میکند. شلی نزدیک به 10 تن از دوستانش از جمله خواهرش را از دست داده است.
حتی یک بار خطر از بیخ گوش شلی گذشت. او ماجرا را تعریف میکند: «دو مرد مرا سوار کردند. یکی از آنها برگشت و گفت: «به تو پولی پرداخت نخواهیم کرد. او موهایم را کشید و بعد مرا به باد کتک گرفت. آن دو نفر چندین ساعت به من تجاوز کردند و سپس مرا درون زمینی به حال خودم رها کردند. به سمت بزرگراه دویدم و یک خودرو را نگه داشتم. سپس پلیسها از راه رسیدند و آنها مرا به خانه رساندند.»
استیسی با شخصی به نام تی.، 30 ساله، آشنا شد که سه ماه از بارداریاش گذشته بود و در خیابانها کار میکرد. او از سن 10 سالگی با تنفروشی مخارجش را تامین میکرد. مادرش او را مجبور به این کار میکرد تا خرج مواد مخدرش را تهیه کند. استیسی میگوید: «اغلب این دختران از همان ابتدا مخالف این قضیه هستند.»
میراث استعمار باعث شده تا زنان بومی نسل به نسل به آسیبپذیرترین قشر جامعه کانادا بدل شوند. تبعیض نژادی و نگرش تحقیر آمیز از سوی پلیس باعث وخیمتر شدن شرایط شده است.
جاستین ترودو، نخست وزیر کانادا، در سال گذشته میلادی فرمان تحقیق از پروندههای مربوط به زنان مفقود شده و به قتل رسیده را صادر کرد. شاید خانوادههای متاثر و درمانده آن زنان در نتیجه این بررسیها به پاسخی قابل قبول دست یابند. مادر امبر میگوید: «بومی بودن هیچ ارتباطی با انسان بودن ندارد. او بچه من بود.»