اخبار کانادا

یارانه در کانادا؛ حقوق ماهانه برای همه

یارانه در کانادا؛ حقوق ماهانه برای همه

یارانه در کانادا؛ حقوق ماهانه برای همه

یارانه یا درآمد پایه سراسری (Universal Basic Income) یا UBI به درآمدی گفته می شود که به طور منظم به افراد یک جامعه پرداخت شود. این پرداخت می‌بایست برای یک زندگی ساده و با وقار کافی باشد. کانادا یکی از کشورهایی است که در باره این طرح برنامه ریزی کرده و تا به حال دو طرح آزمایشی را اجرا نموده است.

هدف طرح UBI، کمک به قشر آسیب پذیر جامعه است که مشمول کمک‌های هدفمند موجود دولتی نمی‌شوند. یکی از اقشارآسیب پذیر جامعه، نسل اول مهاجران هستند، این نسل به خصوص در سال‌های ابتدایی مهاجرت، نیاز مبرم به کمک‌های دولتی که بدون شرط پرداخت شوند، دارند..
طرح UBI در سطوح دانشگاهی، دولتی و پارلمانی دارای موافقان و مخالفان خود است. اما برای پی بردن به ریشه‌های این بحث و زمینه‌های پررنگ شدن مجدد آن در محافل سیاسی باید طبق معمول این روزها باز هم به ماجرای همه‌گیری کروناویروس بازگردیم.

همه‌گیری کروناویروس
در سال ۲۰۲۰، با پدید آمدن پاندمی ویروس کرونا، نگاه به زندگی، کار و‌اجتماع، در تمام سطوح از اساس دچار بازبینی شد. به طور مثال، کسب‌وکارهای بسیاری هستند که متوجه شدند دورکاری حتی بازدهی بیشتری داشته و دیگر برای خود محل کار متصور نخواهند شد. با توجه به همه‌گیر شدن خریدهای آنلاین، بسیاری از فروشگاه‌ها اگر حتی برای همیشه بسته نشوند، حداقل از این پس فقط به نمایشگاه تبدیل خواهند شد. در نتیجه، مشاغل بسیاری حتی پس از پاندمی هم باز نخواهند گشت.

با رشد تکنولوژی هوش مصنوعی با سرعتی حتی بیشتراز قبل، مشاغل زیادی جای خود را به ماشین خواهند داد.
تغییر ماهیتی مشاغل به کندی در حال انجام بود ولی پاندمی سرعت آن را به قدری زیاد کرد که جامعه غافلگیر شد. در سال۲۰۲۰، پاندمی نه تنها از جنبه سلامت خطرناک می‌نمود که تهدید فروپاشی و رکود سخت اقتصادی هم به جامعه اضافه شد.

با تهدید از دست رفتن مشاغل و بنگاه‌های اقتصادی و رکود شدید اقتصادی، پشتیبانی از قشر آسیب‌پذیر جامعه با راه‌اندازی و ایجاد تورهای محافظتی و بسته‌های پرداختی به منظور رفاه اجتماعی کاملا محسوس بود و در برخی کشورها سریع به اجرا در آمد.

کمک‌های دولتی کانادا
پس از اینکه میلیون‌ها کانادایی نظاره‌گر این بودند که شغل یا درآمد آنان در تب ویروس کرونا سوخت و از بین رفت، دولت کانادا با هزینه کردن حدود ۱۷۴ میلیارد دلار به کمک افراد آسیب‌پذیر جامعه شتافت.

پاسخ اضطراری کانادا (CERB) به پاندمی که شامل پرداخت ماهانه دو هزار دلار به افرادی بود که واجد شرایط بیمه بیکاری نبودند و درآمدشان به کمتر از ماهیانه ۱۰۰۰ دلار کاهش یافته بود. بیش از ۸/۸ میلیون نفر، یا تقریباً یک چهارم جمعیت کانادا را در بر گرفت. این طرح تا اکتبر۲۰۲۰ ادامه پیدا کرد.

پس از آن به جای برنامه CERB، طرح دیگری (CRB) معرفی شد تا پرداخت‌ها به قشر آسیب‌پذیر تا سال آینده ادامه پیدا کند.

نتیجه پرداخت سخاوتمندانه دولت کانادا این بود که جامعه فقط به جنبه سلامت پاندمی تمرکز کند و رکود اقتصادی که می‌توانست عواقب حتی طولانی‌تری را به همراه داشته باشد را به کنار بگذارد.
با این سیاست دولت لیبرال که یک دولت اقلیت هم بود و پشتیبانی اکثریت جامعه، پرسشی درسطح جامعه مطرح شد:
آیا این حمایت‌های مالی می‌تواند همیشگی و سراسری باشد؟ همانگونه که حمایت سراسری بهداشتی و درمانی در کانادا یک واقعیت عینی است.

در حال حاضر، برخی برنامه‌های دیگر برای کمک به خانواده‌های کم بضاعت وجود دارد، مانند:
• پرداخت مزایای مالیاتی برای خانواده‌های دارای کودک،
• پرداخت مبلغ حداقل رفاهی (welfare) ، ‌
• پرداخت مزایا به افراد معلول ‌و از کار افتاده،
• پرداخت مزایا به افراد مسن،
• پرداخت مزایای دوران زایمان و پس از آن
• پرداخت بیمه بیکاری،
• پرداخت وام و‌ بورس تحصیلی،
که البته تماما هدفمند بوده و با شرایط خاص به افراد خاصی پرداخت می‌شود. در ضمن مبالغ پرداختی، در موارد زیادی به تنهایی کفاف یک زندگی حداقلی با وقار را فراهم نمی‌کند.

تاریخچه ایده‌ی پرداخت یارانه
درآمد پایه سراسری یا Universal Basic Income یا UBI بیش از ۵۰ سال است که در محافل علمی و سیاسی مورد بحث و‌بررسی است. در ایران این طرح بنام یارانه معروف شده است. به دلیل آشنایی خواننده فارسی زبان با این واژه، دراین نوشته از این واژه هم استفاده می‌شود، هرچند که منابع جهانی تقریبا همگی از نام UBI یا درآمد پایه سراسری استفاده می کنند.

درآمد پایه سراسری چیست؟
به طور کلی ، «درآمد پایه سراسری» به درآمد قابل تضمین و قابل زندگی گفته می‌شود که به طور منظم در اختیار همه افراد جامعه قرار می‌گیرد. این بدان معنی خواهد بود که همه به اندازه کافی پول برای زندگی متوسط، اما با وقار را دریافت کنند.

مدل‌های پرداختی گوناگونی را برای UBI می‌توان متصور شد. این مدل‌ها می‌توانند شامل تمام جامعه و یا فقط قشر آسیب پذیر جامعه باشند که قشر آسیب پذیر نیز خود قابل تعبیر است.

در روش اول، همه افراد بدون توجه به درآمد سالانه خود، به صورت یکسان از یارانه بهره می‌برند. اما در روش دوم، پرداخت یارانه می‌تواند با درآمد افراد تغییر کند. به‌طوریکه اگر فرد درآمد نداشته باشد ، یارانه کامل را دریافت خواهد کرد. اگر فرد شاغل است اما هنوز یک فرد کم‌درآمد محسوب می‌شود، قسمتی از یارانه را دریافت خواهد کرد. بنابراین هرچه درآمد افزایش یابد، یارانه کاهش می‌یابد و سپس در درآمد بالاتر ، هیچ یارانه‌ای پرداخت نخواهد شد.

پرسشی که مطرح می‌شود این است که آیا چنین برنامه‌ای قابل اجرا است؟ آیا این برنامه واقعا در سطح دولت‌ها مطرح است؟ و آیا سیاستمدارانی هستند که از این برنامه دفاع کنند؟

یکی از طرفداران طرح درآمد پایه سراسری UBI در کانادا سناتور Yuen Pao Woo است. او معتقد است که می‌بایست حداقل یک طرح آزمایشی درکانادا انجام شود. خانم Leah Gazan از حزب NDP و نماینده مجلس از وینیپگ نیز طرح یارانه را در پارلمان کانادا مطرح کرده و پیشنهاد نموده تا طرح کمک‌های دولتی برای ویروس کرونا برای همیشه ادامه پیدا کند.

این طرح، فقط در سطح کانادا مطرح نیست. به عنوان مثال، آقای Andrew Yang نامزد انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نیز در مورد UBI صحبت کرد و نشان داد که توجه به چنین طرحی نه تنها خیالی نیست بلکه واقعیتی است که در محافل سیاسی دنیا نیز مورد توجه واقع شده است.

طرح‌های UBI اجرا شده در کانادا
در کل، کانادا دو بار اقدام به انجام پرداخت یارانه در سطح محدود کرده است که هر دو بار طرح به طور کامل انجام نشد.

طرح اول: مینکوم ( Mincom) در دافین مانیتوبا
دردهه ۷۰ میلادی یک مطالعه کوچک بنام «مینکوم» (یا حداقل درآمد) در مانیتوبا در یک شهر کوچک ده هزار نفره بنام دافین انجام شد ولی با تغییر دولت و رکود اقتصادی در سال ۱۹۷۹ ناتمام ماند.

البته همان مطالعه کوچک و‌ناتمام در شهر دافین مانیتوبا هم نشان داد که درآمد تضمینی حداقل ۳۸۰۰ دلار سالیانه برای یک خانواده چهار نفره (که امروز رقمی در حدود ۲۰ هزار دلار است) نتایج زیر را دربرابر داشت:

• میزان بستری شدن در بیمارستان ۹ درصد کمتر شد.
• میزان تصادف ناشی از مصرف مشروبات الکلی کمتر شد.
• میزان بیماری‌های روحی و روانی کمتر شد.
• میزان مراجعه به پزشک خانواده کمتر شد.
• میزان فارغ التحصیلان دبیرستان بیشتر شد.
• میزان اولین مراجعه به دندانپزشک بیشتر شد.
هرچند طرح نیمه کاره رها شد ولی نتایج این طرح پنج ساله توسط طرفداران طرح UBI استفاده می‌شود.

طرح دوم: اونتاریو ۲۰۱۷
در سال ۲۰۱۷، حزب دمکرات اونتاریو نیز در نظر داشت که یک مطالعه محلی را شروع کند که با تغییر دولت و سرکار آمدن حزب محافظه‌کار، این پروژه فقط ۱۰ ماه انجام و نیمه کاره رها شد.

در این طرح، قرار بود به حدود چهارهزار شرکت‌کننده کم درآمد کمک هزینه پرداخت شود. این کمک هزینه‌ها برای هر فرد سالانه ۱۷هزار دلار ، زوجین ۲۴هزار دلار و افراد معلول واجد شرایط دریافت ۶هزار دلار اضافی بود.

طبق گفته وزیر خدمات اجتماعی دولت محافظه‌کار اونتاریو، Lisa Macleod، این برنامه لغو شد زیرا دولت توان پرداخت را نداشت. دلیل دیگر هم بازدارنده بودن این برنامه از کار کردن افراد عنوان شد.

البته گزارش محققان دانشگاه‌های مک مستر و رایرسون نشان می‌دهند که تقریباً سه چهارم پاسخ‌دهندگانی که هنگام شروع پروژه مشغول به‌کار بودند، حتی با دریافت درآمد اولیه به کار خود ادامه می‌دهند. شرکت کنندگان همچنین در حالیکه در این برنامه شرکت می‌کردند از سلامت کلی بهتری برخوردار بودند. بیش از نیمی از آنها گفتند که کمتر سیگار می‌کشند ، ۴۸ درصد گفتند که کمتر می‌نوشند ، ۸۳ درصد احساس افسردگی یا اضطراب کمتری داشتند و ۸۱ درصد گفتند که اعتماد به نفس بیشتری دارند. شرکت کنندگان همچنین به رژیم‌های غذایی سالم‌تری روی آوردند و به امنیت بهتر مسکن و ویزیت کمتر دکتر خانواده و مراجعه کمتر به بیمارستان اشاره کردند.

طرح یارانه دستمزد در دیگر کشورها
اگرچه تاکنون هیچ کشوری وجود ندارد که در حال حاضر UBI دائمی داشته باشد ، اما این طرح در برخی کشورها آزمایش شده است.

ایران، برزیل، مغولستان و فنلاند از معدود کشورهایی هستند که برنامه یارانه یا درآمد پایه سراسری را اجرا کرده‌اند.
• ایران:
در ایران، از قبل از انقلاب ۱۹۷۹، اقلام ضروری مانند خورد و ‌خوراک و سوخت با سوبسید دولتی به جامعه عرضه می‌شد تا به‌طور غیر مستقیم طبقه آسیب‌پذیر جامعه را حمایت کند. در سال ۲۰۱۱، دولت وقت با اتکا به اینکه قشر مرفه جامعه بیشتر از این سوبسیدها بهره می‌برند، با برداشتن سوبسید سوخت، اقدام به پرداخت یارانه مستقیم به کل جامعه کرد. این تجربه با توجه به تورم بسیار بالا و عدم افزایش سالانه یارانه همراه با تورم، به شکست انجامید. در حال حاضر میزان پرداخت یارانه درایران کمتر از ماهانه ۳ دلار است.

• برزیل:
برزیل هم به تازگی با میزان پرداخت ۳۸ دلار ماهانه این برنامه را اجرا کرده است و هنوز نتایج آن منتشر نشده است. با توجه به میزان حداقل دستمزد ۱۸۰ دلار ماهانه، به نظر می‌رسد که میزان پرداخت در این مطالعه، قابلیت تاثیر گذاری ناچیزی داشته باشد.

• مغولستان:
در مغولستان، با توجه به اینکه اکثر درآمد کشور از صادرات عناصر معدنی تامین می شود. دولت اقدام به واگذاری سهام شرکت‌های معدنی به افراد جامعه کرده است. گزارش‌ها حاکی از آن است پرداخت‌ها توسط کمپانی دارنده سهام بطورمنظم انجام نمی‌شود، ولی با این وجود تاثیر محسوسی در اعتماد به نفس جامعه گذاشته است.

• فنلاند:
در کشور فنلاند، یک مطالعه کوچک از سال ۲۰۱۷ تا ۲۰۱۸ با پرداخت ۵۶۰ یورو ماهانه انجام شد که نتایج آن با افزایش اعتماد به نفس و میزان بیشتر ساعات کاری و شرایط بهتر روحی و روانی مثبت ارزیابی شده است.

مخالفان طرح UBI
• عامل بازدارندگی از اشتغال:
یکی از بیشترین انتقادها به طرح یارانه، عامل بازدارندگی آن از اشتغال است. منتقدین می‌گویند با پرداخت یارانه، افراد ترجیح می‌دهند که کار نکنند و فقط از مزایای طرح استفاده کنند.

• هزینه:
بحث مهم دیگر علیه یارانه، هزینه آن است. بر اساس گزارشی که از طرف دفتر بودجه پارلمان کانادا ارایه شده است، یک UBI ملی (اگر مانند برنامه یارانه انتاریو طراحی شود) بسته به نحوه ارائه آن بین ۴۶ تا ۹۷ میلیارد دلار هزینه خواهد داشت. این در حالیست که دولت برنامه‌های حمایتی دیگری نیز دارد. بطور مثال، در سال ۲۰۱۷، دولت فدرال ۱۷۷ میلیارد دلار برای برنامه‌های حمایت اجتماعی هدفمند (مانند برنامه‌هایی برای کمک به افراد مسن و خانواده‌های داری کودک و معلولین) هزینه کرده است.

• برنامه‌های هدفمند موجود:
انتقاد دیگر آن است که بسیاری از افراد کم بضاعت در برنامه‌های هدفمند موجود قرار دارند و این طرح کمک خاصی به این افراد نمی‌کند. به طور مثال، در برنامه انتاریو، افرادی بودند که مشمول کمک‌های هدفمند از قبیل طرح کمک به معلولین بودند و در صورت تمایل به دریافت یارانه می‌بایست از برنامه‌های دیگر خارج می‌شدند. در طرح آزمایشی انتاریو، بسیاری از افراد کم‌درآمد، از پیوستن به طرح یارانه خودداری کردند زیرا درآمدهای دیگر ( از قبیل مزایای پرداختی برای معلولین) بیشتر از یارانه بود.

• تزریق نقدینگی بدون برنامه به جامعه:
انتقاد دیگر علیه طرح UBI این است که ساده انگارانه است و به‌نوعی «بنیادگرایی در بازار آزاد است». منتقدان می‌گویند که نمی‌توان مشکلات اجتماعی را با تقسیم پول نقد بین جامعه حل کرد و اجازه داد که مشکل فقر در بازار آزاد خود‌به‌خود حل شود.

منتقدین می‌گویند که UBI به بزرگترین مشکلاتی که کانادایی‌ها در حال حاضر با آن روبرو هستند (مانند مسکن ارزان قیمت) پاسخ نمی‌دهد و ممکن است در واقع مشکل را تشدید کند.

به عنوان مثال، از آنجایی که UBI مسکن ارزان قیمت بیشتری نخواهد ساخت، تزریق نقدینگی در جامعه عملا اجاره‌بها را بالا می‌برد و یارانه مستقیماً به جیب صاحبان خانه می‌رود، زیرا تعداد خانه به همان اندازه است و رقابت در اجاره کردن خانه فقط قیمت اجاره را بالاتر می‌برد.

استدلال طرفداران طرح UBI
طرفداران طرح UBI با اتکا به نتایج (هرچند ناقص) طرح‌های اجرا شده به منتقدین پاسخ می‌دهند. می‌توان به این مهم اشاره کرد که اجرای یک طرح آزمایشی UBI که با تغییر دولت‌ها متوقف نشود، می‌تواند نتایج بهتری در دسترس قرار دهد.

– در پاسخ به انتقاد عامل بازدارندگی UBI از اشتغال، در طرح دافین مانیتوبا بیشتر افرادی که قبلاً در دافین شاغل بودند، همچنان به شغل خود ادامه دادند. فقط دو گروه بودند که به دلیل وجود طرح یارانه ورود به کار را به تاخیر انداختند:
• اول، مادران که از درآمد پایه برای تأمین مرخصی زایمان طولانی‌تر استفاده کردند.
• دوم، جوانانی که تحصیلات خود را با فشار کمتری به پایان رساندند و دوران تحصیل خود را طولانی‌تر کردند.

– در پاسخ دیگر به انتقادات برای تامین هزینه، مدافعان طرح به اعتبارات مالیاتی غیر قابل استرداد که عمدتاً به سود افراد پردرآمد است اشاره می‌کنند. به‌طوریکه با تغییر کدهای مالیاتی، قسمتی از هزینه این طرح تامین خواهد شد. بدین معنی که می‌توان افزایش درآمد مالیاتی داشت بدون اینکه افزایش نرخ کلی مالیات ایجاد کنیم. به نوعی، مالیات بیشتر از قشر پردرآمد جامعه، تا حدودی هزینه‌ها را پوشش خواهد داد.
استدلال دیگر این است که هرچند در کوتاه مدت این طرح هزینه خواهد داشت، اما به نظر مدافعان این طرح، در طولانی مدت، هزینه‌های انجام شده همانند یک سرمایه‌گذاری به جامعه باز خواهد گشت.

– در پاسخ به انتقاد وجود برنامه‌های هدفمند موجود، درست است که در کانادا درحال حاضر برنامه‌های خوب و ارزشمند زیادی برای مقابله با فقر وجود دارد و دولت‌های فدرال و استانی برای مقابله با عواقب فقر هزینه‌های زیادی می‌کنند. ولی با وجود تمام این برنامه‌ها، فقر کاملا ریشه‌کن نشده و با انجام طرح یارانه هم انتظار این نخواهد بود که فقر کاملا نابود شود.

از نگاه دیگر، پرداخت یارانه کمکی است که جامعه از پرداخت بیشتر هزینه‌های درمانی و بیمارستانی ( که بسیار بالاتر از پیشگیری است) جلوگیری کند.

– در پاسخ به انتقاد تزریق بدون هدف نقدینگی، مدافعان معتقدند که پرداخت یارانه، کمک به نگه داشتن جامعه در سلامت با اعتماد به نفس بالا به خود و آینده خواهد کرد. طرح‌های آزمایشی کاملا نشان داده که پرداخت درآمد تضمینی همیشه با پیشرفت سلامت افراد همراه است. پرداخت یارانه در کشورهای درحال پیشرفت با سلامت جسمانی و در کشورهای پیشرفته و مرفه با سلامت روانی رابطه مستقیم دارد. این رابطه به‌خصوص در کودکان بارزتر است.

در نتیجه، با پرداخت یارانه، در واقع ما در هزینه‌های درمانی صرفه‌جویی خواهیم کرد. مثلا در دافین مانیتوبا در زمان اجرای طرح مینکام هزینه‌های مراقبت‌های درمانی و بهداشتی حدود ۹ درصد کاهش یافت.

درضمن طرح‌های آزمایشی نشان داده‌اند که علاوه بر سلامت جسمانی، کودکان بازدهی بهتری در مدارس نشان داده‌اند. ترک تحصیل نوجوانان در مقطع دبیرستان هم کمتر شده است. اعتماد به جامعه و اعتماد به دولت افزایش یافته است.

سلامت جسمانی و روانی جامعه‌ای که فرصت بیشتری برای تحصیل دارد در کم کردن فاصله طبقاتی و رفاه اجتماعی سهم به‌سزایی خواهد داشت. در ضمن، نمی‌بایست فراموش کرد که افراد بیشتری از جامعه به مشاغل تخصصی و دلخواه خود روی آورده و بازدهی اقتصادی آنان به جامعه بیشتر خواهد شد. در واقع پرداخت یارانه، در طولانی مدت، یک سرمایه‌گذاری ملی است.

مهاجران نسل اول
یکی از آسیب ‌پذیرترین اقشار جامعه، مهاجران نسل اول هستند. این موضوع به‌خصوص در سال‌های ابتدای مهاجرت، واقعیتی ملموس است.

مهاجران، اکثرا با وجود داشتن تحصیلات بالا و‌ سابقه کار، به‌دلیل نداشتن حلقه‌های ارتباطی و فرهنگی با جامعه در سال‌های اولیه مهاجرت، نمی‌توانند به جایگاه واقعی خود رسیده و در تخصص خود مشغول به کار شوند.

اکثر این مهاجران به دلیل نداشتن درآمد کافی، مجبور به استفاده از مزایای هدفمند همچون بورس‌های تحصیلی و کمک هزینه‌های دیگر می‌شوند که مجبورشان می‌کند کاملا از رشته‌های تخصصی خود دور شده و به مشاغل دیگری که سریع‌تر درآمدزا می‌شوند، روی آورند.

نگارنده معتقد است، اگر به مهاجران در سال‌های اولیه مهاجرت به‌جای پرداخت کمک هزینه‌های مشروط (که غالبا شرط آن فقط گذراندن وقت است)، یارانه‌ای مکفی بدون هیچ شرطی پرداخت شود، این افراد با داشتن اعتماد به نفس و امید به آینده، از وقت باارزش خود به نحو بهتری استفاده خواهند کرد و نه تنها بیشتر در رشته تخصصی خود باقی می‌مانند، بلکه سریعتر دراین مشاغل جا افتاده و برای جامعه مثمرثمرتر خواهند بود.

نویسنده:
رضا پارسانژاد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا