اخبار هنرمندان

چه شد که ماکان‌بند رکوردهای اجرا را شکست؟

چه شد که ماکان‌بند رکوردهای اجرا را شکست؟

چه شد که ماکان‌بند رکوردهای اجرا را شکست؟
ظاهرا گروه ماکان در دو‌سال گذشته با بیش از ۴۰۰ اجرا در تهران و شهرستان‌ها رکورد حامد همایون را هم ردکرده است. عجیب هم نیست، چون فارغ از توجه به کیفیت، تقاضا برای موسیقی سرگرمی‌ساز و پاپیولار همیشه وجود داشته است و البته همیشه هم پشت سر آن حرف و حدیث‌های زیادی بوده است. طرفداران این نوع موسیقی بیشتر در بازه سنی ۱۰ تا ۳۰‌سال هستند و در موسیقی و ترانه فقط ریتم، ملودی و البته کلماتی هماهنگ با دایره لغات روزمره‌شان را دنبال می‌کنند.

در ایران هم نمونه‌هایشان زیاد است. شاید پررنگ‌ترین مثال‌های آن ماکان‌بند، حامد همایون، محسن ابراهیم‌زاده یا هوروش‌بند باشند؛ گروه‌هایی که در مدت زمان بسیاری کمی با یک قطعه هیت، نظر مخاطبان را به خود جلب کردند. بعد هم در گوشه و کنار شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها خبر‌هایی درباره رکوردداربودن آن‌ها پیچید و دست‌به‌دست شد.

پارسال گفته شد که حامد همایون با بیش از ۲۰۰ اجرا رکورد گینس را در برگزاری کنسرت رد کرده است و همان سال قطعه ماه پیشونی از هوروش‌بند در جشن موسیقی ما به‌عنوان قطعه برگزیده موسیقی پاپ از نگاه مردم انتخاب شد. چند روز قبل هم یکی از خبرنگاران و فعال حوزه موسیقی در توییتر خود درباره گروه ماکان نوشت: «این گروه بعد از انتشار آلبوم دیوونه‌بازی در دو‌سال گذشته، با ۴۳۳ سانس اجرا در تهران و شهرستان و خارج از کشور، رکورد قبلی را که در اختیار حامد همایون بود، شکست.»
بله! این گروه که سال گذشته به علت یک اشتباه در نام‌بردن از دستگاه‌های موسیقی ایرانی حسابی جنجالی شد، در دو‌سال گذشته در مراکز تمامی استان‌ها و شهرهایی، چون کیش، بندرعباس، قشم، انزلی، بوکان، شهرکرد، سلماس، مهاباد، بوشهر، اراک، ساوه، سیرجان، کرمان، زرند و … کنسرت برگزار کرده است و ظاهرا تنها مخاطبانشان در قم و مشهد از اجراهایشان محروم مانده‌اند!

گروه ماکان کنسرت‌هایی هم در کانادا و برخی کشور‌های اروپایی برگزار کرده که البته تعدادشان کمتر از ۱۰ مورد است. اما آیا رکورداربودن در میزان اجرا‌ها نشانه خوبی برای موسیقی است یا نه و این‌که اصلا چه تحلیلی دارد؟ علت فراگیر شدن این نوع موسیقی در برابر بی‌توجهی به موسیقی جدی و سنتی ایرانی چیست؟ این‌ها سوالاتی است که دو منتقد و فعال موسیقی درباره آن با «شهروند» صحبت کرده‌اند که در ادامه می‌خوانید…

مخاطبان این نوع موسیقی ثابت هستند

آرش نصیری: اگر کل همین اجرا‌هایی که سولد اوت می‌شوند را در نظر بگیریم، شاید جمع آن ۱۰۰ تا ۲۰۰‌هزار مخاطب نداشته باشند، چون در ایران یک عده‌ای هستند که هر کسی کنسرت برگزار کند، بلیت آن را خریداری می‌کنند و شاید بتوان گفت این جمعیت تقریبا در همه کنسرت‌ها ثابت هستند؛ بنابراین مخاطب ۱۰۰ تا ۲۰۰‌هزار نفری در جمعیت ۱۰‌میلیون نفری تهران عدد بزرگی نیست. این مخاطبان اغلب از لحاظ مالی در سطح خوبی هستند و علاقه‌مندی آن‌ها درواقع یک چرخه موسیقی ایجاد می‌کند، اما در برابر آن عده زیادی هستند که کنسرت نمی‌روند و هیچ‌کس برای آن‌ها برنامه‌ریزی نمی‌کند.

در همه جای دنیا جریانات نه‌چندان سنگین هنری به‌ویژه در حوزه سرگرمی طرفداران خود را دارد. طبیعی است که عده‌ای از مردم حتی در جوامع پیشرفته سراغ موسیقی ساده فهم‌تر بروند و بیشتر جنبه سرگرمی آن را ببینند، اما در همان جوامع مردم زیادی هم به موسیقی به‌عنوان جریان فکرساز و آدم‌ساز نگاه کرده و برایش برنامه‌ریزی می‌کنند.

معتقدم همین قانون ۱۰ درصدی مالیات که تصویب شد، اگر برای موسیقی تجاری مطرح می‌شد، شاید می‌توانست به تقویت گروه‌های دیگری بینجامد؛ به این شکل که مثلا در صندوقی برای حمایت موسیقی فولکور و سنتی به کار گرفته شود.

ماکان‌بند از مریخ نیامده
نسیم قاضی‌زاده: نزدیک به دو دهه است که فعالان جدی عرصه موسیقی اعلام خطر‌هایی نسبت به گوش موسیقایی شنوندگان ایرانی به‌ویژه نسل جدید کرده‌اند و این‌که گوش مردم به سمت هجویات کشیده می‌شود.

در سال‌های اخیر هم مسئولان در عرصه موسیقی فضا را در عرصه‌های نه‌چندان اصولی موسیقی و بیشتر حوزه پاپ باز کردند و به آن توجه شد. صداوسیما به‌عنوان یکی از سردمداران موسیقی در وهله نخست با پخش آثار سخیف و بعد هم وزارت ارشاد با مدیریت ضعیف در ۱۰‌سال گذشته باعث شد بسیاری از ترانه‌سراها، موزیسین‌ها و تنظیم‌کننده‌های سخیف پا به عرصه هنر بگذارند.

هیچ نظارتی هم بر آن‌ها نشد و عرصه کار از هنرمندان جدی سلب شد؛ اتفاقی که ناخواسته حافظه شنیداری مردم به‌ویژه نسل جوان را به سمت موسیقی‌ای برد که هیچ ساختار درستی ندارد. در چنین شرایطی طبیعی است که گروهی که خود را بیشتر نشان بدهد، مورد استقبال قرار می‌گیرد، اما همان‌طور که بسیاری از جامعه‌شناسان و فعالان این عرصه گفته‌اند؛ این‌ها موسیقی یک‌بار مصرف هستند و اگر خیلی عمر کنند یک تا دو‌سال است و در آینده هیچ ردپایی از آن‌ها در تاریخ موسیقی نمی‌ماند، بنابراین رکورد‌های اینچنینی هیچ جایی برای بالیدن ندارند.

ما در کشور افرادی مثل حسین علیزاده، کیهان کلهر و محمدرضا شجریان را داریم که به شایستگی برای نام ایران رکورد آوردند. معتقدم این رکوردزدن‌ها (رکورد‌های اجرا) فقط در حد خبر‌های کوچک در رسانه‌ها منتشر می‌شود و هیچ جای دیگری نخواهد داشت. البته این فقط مختص ایران نیست و در همه جای دنیا جایگاه چنین موسیقی همین جاست.

به‌هرحال این نوع موسیقی مخاطب خود را دارد و نباید به آن خرده گرفت و چکش رویشان گذاشت، چون این گروه‌ها محصول همین جامعه هستند. ماکان‌بند هم از مریخ نیامده است، با هر کیفیتی که هست باید ابتدا به مسئولان خرده گرفت، بعد مردمی که آن را گوش می‌دهند و درواقع آخرین خرده را باید به گروه گرفت.

به‌هرحال نسل نوجوان ما صحبت از معضلات، غم‌ها و امیدواری را در این ترانه‌ها می‌بیند و شادی خود را در فضای این کنسرت نشان می‌دهد. جز ترانه؛ ریتم و ملودی این گروه‌ها، آن‌ها را جذب می‌کند و ریتم در آثار ماکان‌بند دیده می‌شود. درباره حامد همایون هم که پارسال گفته شد رکورد کنسرت‌ها را زده همین‌طور است، یک دوره‌ای مخاطبانش نخ شادی، امیدواری و غم خود را در این ترانه‌ها پیدا کردند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا