اخبار کانادا

ما را به خیر تو امید نیست، شر مرسان!

ما را به خیر تو امید نیست، شر مرسان!

ما را به خیر تو امید نیست، شر مرسان!
نگاهی به اتهام‌زنی‌های امنیتی در روند رقابت انتخاباتی کنگره ایرانیان کانادا

در چند ماه اخیر ‌کنگره ایرانیان کانادا، نهادی که ادعای نمایندگی ایرانیان کانادا را دارد و پیگیری منافع ایرانیان را از وظایف خود می‌داند، شاهد روند انتخاباتی پرالتهاب و سوال‌برانگیزی بود که بازار تهمت‌زنی و تفرقه‌افکنی در آن بسیار داغ بود.

نزاع و جدل بر سر تصاحب یک نهاد اجتماعی و غیرانتفاعی و میل فراوان کاندیداها برای خدمت به ایرانی-کانادایی‌ها (!!!) آنقدر بالا کشید که کار به تولید فیلم نیمه‌پنهان و متهم کردن طرفین به انواع و اقسام تهمت‌های عجیب و غریب رسید. تهمت‌هایی که در برخی موارد احتمالاً می‌تواند این حرکت اجتماعی کانادایی را به یک پرونده امنیتی در ایران تبدیل کند.

یادداشت زیر نگاهی دارد به اتهام‌زنی‌های امنیتی در روند رقابت انتخاباتی کنگره ایرانیان کانادا که به دست ابوذر بهشتی، یکی از فعالین اجتماعی مونترال نوشته شده و برای انتشار به «مداد» ارسال شده است.
در این دو-سه ماه، روند انتخابات بسیار هیجان انگیزی را پشت سر گذاشتیم که از نظر من به عنوان کسی که دو دهه با فعالیت‌های جدی اجتماعی و نهاد‌های اجتماعی از نزدیک سر و کار داشتم، عجیب بود! آیا اصلا انتخابات یک نهاد اجتماعی که قرار است برای پیگیری منافع بخشی از جامعه تلاش کند، باید تا این حد هیجان‌انگیز و پر‌التهاب باشد؟! به راستی چه چیزی شور حضور در یک فعالیت اجتماعی را چنان برای دو قطب اصلی این رقابت فراهم کرده که چنین التهاب و تلاشی را به جان می‌خرند؟ اگر وظیفه اصلی کنگره ایرانیان کانادا «تلاش برای پیگیری منافع جمعی ایرانیان کانادا» است، آیا می‌توان پذیرفت که این حجم از التهاب، برای پیشی‌گرفتن در عرصه این خدمت‌رسانی اجتماعی‌است؟

فارغ از تحلیل دلایل تلاش هر گروه که به قطع در مطلبی دیگر به آن‌ها نیز خواهم پرداخت، من و بسیاری دیگر به عنوان اعضای فعال‌تر کنگره، بارها توسط افراد و گروه‌های مختلف درگیر با این انتخابات با اتهاماتی چون سازش‌کاری و همسویی با جمهوری اسلامی یا عملگی نظام اسلامی از یک سو، و حمایت از جنگ و تحریم و عملگی آمریکا و اسراییل و عربستان سعودی از سوی دیگر روبرو شده‌ایم. با این حال در این گفتار قصد ندارم تا مساله را از جایگاه مدعی‌العموم بررسی کنم و صرفا به تحلیل این اتهامات از منظر خودم می‌پردازم.
انتخابات کنگره ایرانیان کانادا: یک قدم به جلو، دو قدم به عقب

در روند این انتخابات، بارها از گروهی از فعالین و کاندیداهای رسمی خواستم تا مسئولانه‌تر شیوه گفتار خود و الفاظی را که برای توصیف طرف مقابل به‌کار‌می‌برند، انتخاب کنند. به عنوان عضوی از جامعه ایرانیان کانادا، بارها به طرفین متذکر شدم که سرازیر کردن این گونه اتهامات و برچسب‌ها سلامت جامعه را به خطر می‌اندازد. بارها نوشتم که برخی از این اتهامات بار حقوقی جدی برای قربانیان اتهامات ایجاد می‌کنند و فراتر از سلامت، امنیت جامعه را با خطرات جدی مواجه می‌کنند، اما متاسفانه با تکرار همان برخورد مواجه شدم و نه تنها فعالین حوزه فضای مجازی، که برخی از کاندیداها نیز از این‌گونه اتهام‌زنی‌ها دست برنداشتند.

اگرچه جسته و گریخته، در رسانه‌ها و ادبیات مورد ترویج هیات مدیره کنونی کنگره ایرانیان کانادا، با اتهام‌زنی سروکار داشته‌ایم، اما نخستین باری که شخصا با حجم جدی این اتهامات روبرو شدم، وقتی بود که یکی از دوستانم، نامه‌ای را با من به اشتراک گذاشت که دیمیتری لاسکاریس، از رهبران شناخته‌شده حزب سبز کانادا در تاریخ ششم نوامبر، درست چند روز پیش از معرفی پویش صلح و همبستگی، برای خانه فلسطین و ونزوئلایی‌ها و احتمالا چند نهاد دیگر ارسال کرده بود. در این نامه آقای لاسکاریس با اشاره به انتخابات کنگره ایرانیان کانادا، نگرانی خود را از تغییر رویه کنگره به واسطه تغییر بافت هیات مدیره بعد از انتخابات و به قدرت رسیدن «حامیان جنگ و تحریم» و «حامیان اسراییل» بیان کرده بود. لاسکاریس از مخاطبان ونزویلایی و فلسطینی خود خواسته بود که با پرداخت ده دلار و عضویت در کنگره و شرکت در انتخابات کنگره ایرانیان کانادا، نگذارند این نهاد ضد تحریم و جنگ تبدیل به نهادی «حامی جنگ و تحریم و اسراییل» شود. (نقل به مضمون)
«کنگره ایرانیان کانادا»، کنگره‌ای که نماینده ایرانیان کانادا نیست!

فارغ از بحث ورود غیر ایرانیان به روند تصمیم‌سازیهای مردم‌سالارانه ایرانیان که در جای خود بحث مهمی است و خشم بسیاری از ایرانیان را در پی داشت، باید گفت ایمیل لاسکاریس حرکتی خودسرانه نبود، بلکه نامه‌ی دیگری در سربرگ رسمی کنگره ایرانیان کانادا و در دو صفحه به ایمیل آقای لاسکاریس پیوست شده بود و در آن نامه عین همین اتهامات (حمایت از جنگ و تحریم و اسراییل و ارتباط با مجاهدین خلق و …) به مخالفین و جبهه مقابل نسبت داده شده بود، به علاوه مسایلی راجع به هزینه‌های پرونده حقوقی -که در راستای ایجاد شفافیت در روند اداره کنگره به جریان افتاده بود- هم درج شده بود. نامه‌ای دو صفحه‌ای پر از اتهاماتی سنگین به مخالفین هیات مدیره فعلی و گروه رقیب که در سیستم قضایی ایران و بر اساس قانون مجازات اسلامی هر کدام مجازاتهای سنگینی از سال‌ها زندان تا اعدام را برای هر یک از قربانیان این اتهامات خواهد داشت.

واکنش‌ها به این رفتار و حرکت هیات مدیره در ارسال چنین نامه‌ای، به گونه‌ای بود که در نهایت، پویش همبستگی و صلح به عنوان کمپین مورد حمایت هیات مدیره کنونی کنگره -که سه نفر از اعضای هیات مدیره کنونی را نیز در لیست کاندیداهای خود دارد- با بیانیه‌ای از ارسال این نامه اعلام برائت کرد و هیات مدیره نیز مسئولیت ارسال نامه را متوجه خانم سوده قاسمی و «ارسال اشتباه نامه‌ی شخصی در سربرگ کنگره» توصیف کرد! البته من معتقدم حضور سه عضو هیات مدیره کنونی در بین کاندیداهای پویش و در عین حال ابراز بی‌اطلاعی پویش صلح و همبستگی از ارسال چنین نامه‌ای، جای شک شبهه‌های فراوانی را باز می‌گذارد!

در ادامه، با توجه به پیشینه فعالیت اجتماعی و سیاسی‌ام در ایران و اشراف نسبی به بخش‌هایی از قانون جزای اسلامی که به جرایم ضد امنیت داخلی و خارجی می‌پردازد، بارها و بارها، افراد را از هر طرف از عواقب برچسب‌زنی‌ها و اتهام‌زنی‌های واهی برای قربانیان این عمل غیر اخلاقی و خطر‌آفرین مطلع کردم و از همه خواستم تا این رفتار را متوقف کنند، اما متاسفانه نه تنها این رفتار متوقف نشد بلکه با توجیه این رفتارو حتی اتهام‌زنی مستقیم برخی کاندیداها به شخص خودم نیز مواجه شدم.

نگرانی من همواره این بود که زبان، لحن و عباراتی که هیات مدیره و کاندیداهای پویش، به صورت رسمی در توصیف غیر واقعی جبهه رقیب، مخالفین خود و حامیان سوی مقابل، در جهت تخریب و ایجاد ترس و ریزش در پشتیبانان به‌کار می‌برند، موجب ایجاد پرونده‌های قضایی در ایران برای فعالین جدی و دلسوز حوزه‌های فعالیت اجتماعی در کانادا شود، تا اینکه دیروز، سه شنبه، یکی از دوستانم تصویر صفحه نخست روزنامه راست‌گرای هفت صبح ایران را که گفته می‌شود وابسته به سپاه پاسداران است با من به اشتراک گذاشت که من را در شوک بزرگی قرار داد.

عنوان مطلب چه بود؟

«در انتخابات کنگره ایرانیان کانادا، حامیان جنگ و تحریم شکست خوردند.»

 

همان ادبیات، همان عبارات، کمتر از یک روز پس از اعلام نتایج انتخابات کنگره‌، در یکی از تندروترین روزنامه‌‌های وابسته به ارکان قدرت در ایران که مخاطبین‌اش هم مشخص‌اند. با کلمات و عبارات و اتهاماتی که طبق ماده ۴۹۸، ۴۹۹، ۵۰۸ و۵۱۲ از کتاب پنجم قانون جزای اسلامی، اگر قربانی این اتهامات را «مفسد فی‌الارض» و «محارب» نشمارند و مستحق اعدام، روی هم ۲۵ سال زندان را برایش فراهم می‌کنند.

همه این‌ها را نوشتم که بگویم، باید ایستاد، باید در برابر این اتهام زنی‌های واهی ایستاد. باید اتهام‌زنی‌های این‌چنین را متوقف کرد و نباید خاموش شد. اگر کسی عواقب این شیوه رفتار را نمی‌داند باید متذکر شد، و اگر می‌داند و برای تخریب دیگران به هر دروغی متوصل می‌شود باید متوقف‌اش کرد. نباید نگرانی و ترسی که حاصل اتهام‌زنی‌های‌ واهی این‌چنین است ما را متوقف کند، چرا که سکوت ما خواسته اتهام‌زنندگان است، همان‌گونه که در سرزمین مادریمان بود. سکوت ما راه را برای گسترش بیشتر این روش دروغین تخریب فراهم‌تر می‌کند و امنیت روانی و جانی همه ما را چه در جامعه ایرانی کانادا و چه در ایران به خطر می‌اندازد.

حق سفر به سرزمین مادریمان، حق احساس امنیت در خانه دوم‌مان، حق پیگیری مطالبات مدنی، و حق حضور و مشارکت فعالانه اجتماعی، حقوق مسلمی هستند که بسیاری از ما سختی مهاجرت را برای به‌دست آوردن همین حقوق به جان خریده‌ایم. اکنون و اینجا، این ما هستیم که باید هشیارانه از این حقوق صیانت کنیم و در برابر هر فرد، گروه یا عملی که در راستای محدود کردن این حقوق و متوقف کردن مطالبه‌گری‌های به حق‌مان حرکت می‌کند، با قدرت و آگاهانه بایستیم.

 

و در آخر و دوباره، به آن‌هایی که به نام پیگیری منافع ایرانیان کانادا با ما چنین کردند می‌گویم:

«ما را به خیر تو امید نیست، شر مرسان»

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا