اخبار ایران

داستان غم انگیز زنان تن فروش در خیابان های تهران

داستان غم انگیز زنان تن فروش در خیابان های تهران

داستان غم انگیز زنان تن فروش در خیابان های تهران
:چهره شهر تهران بعد از غروب آفتاب پوست می‌اندازد و این چهره نو شده گاهی سیاه‌تر از آن است که به نظر می‌رسد. زمانی تاریکی شب دردآورتر می‌شود که در خیابان‌های شهر با یک بوق، تن زنان با نازل‎‌ترین قیمت‌ها بفروش می‌رسد. یکی از راهکار‌های جدی مقابله با فحشا در بسیاری از کشور‌ها، مقابله با تقاضا است. با بوق‌زنندگان هم برخورد کنید!

تورم، بیکاری و فقر از یک سو و ترویج فرهنگی که هیچ تناسبی با گذشته و تاریخ و فرهنگ این مردم ندارد از سوی دیگر، کار را به افزایش آمار زنان خیابانی و کاهش سن تن‌فروشی در کشور رسانده است. شکی نیست در این حوزه هم تا زمانی که تقاضا وجود داشته باشد شاهد عرضه گسترده خواهیم بود. با اینکه تن‌فروشی در کنار خیابان غیرقانونی است، اما هر شب شاهد حضور زنان زیادی در کنار خیابان‌های کددار شهر هستیم.

این‌بار به سراغ زنان تن‌فروش کنار خیابان‌ها در سطح شهر می‌رویم تا با آنان گفتگو کنیم و از انگیزه‌ها و علل ورودشان به این ماجرا‌ها و وضعیت کنونی کارشان بپرسیم. خیلی از این زنان حاضر به صحبت کردن با ما نشدند، ولی برخی هم حرف زدند. شما اکنون هم از مشاهداتمان می‌شنوید و هم از گپ‌وگفت کوتاهی که با تعدادی از آن‌ها داشتیم.
بوق پرصدا

سه نفر کنار هم حوالی میدان مادر ایستاده‌اند. زنی قد بلند که موهایش زمینه نسکافه‌ای دارد به هر ماشینی که بلندتر بوق می‌زند نزدیک می‌شود و قیمت را آرام و به سرعت بیان می‌کند. او می‌گوید: «.. صد هزار تومان، تو ماشین ۷۰ هزار تومان، گروپ ۳۰۰ هزار تومان و جا هم داریم»، جملات کوتاه و بی‌تفاوت بیان می‌شود. جلوتر دختر کم سن و سالی که شاید ۱۶ سال هم نداشته باشد، ایستاده و از سرما نوک بینی‌اش قرمز شده است، با اولین بوق بلند به سمت ماشین می‌دود و می‌گوید: «۱۰۰ هزار تومان، فقط شب تا صبح می‌مانم». بیشتر زنان اکیپی ایستاده‌اند و موتوری از دور مراقبشان است…
بوق لوکس

با اولین بوق بی. ام؛ و مثل برق سوار ماشین می‌شود و اولین جمله‌ای که می‌گوید: «خوشگله ماشین خفنی داری‌ها…». با کمی پول حاضر به حرف زدن می‌شود و می‌گوید: «من برای فریده کار می‌کنم و آدماش مراقبم هستند وقتی کنار خیابان می‌ایستم. برای … ۷۰ هزارتومان می‌گیرم، برای …۲۰۰ هزار تومان و برای استریپ دنس و گروپ سکس و … بالای ۱ میلیون تومان می‌گیرم». پاتوقش خیابان جردن است و مشتری‌های خاصی دارد. با لبخند شهوانی ادامه می‌دهد: «من سه سال است وارد اینکار شدم و از درآمدش راضی هستم». او حاضر نیست از گذشته‌اش حرفی بزند و با طرح اولین سوال، درخواست پیاده شدن دارد و پولش را با خشم از دست می‌قاپد..
بوق ملایم

«فقط ۵۰ هزار تومان، هیچ کس با این قیمت نمی‌آید». کنار خیابان تنها ایستاده است و با صدای بوقی ملایم به سمت ماشین پرواز می‌کند. او می‌گوید: «برای مواد پول می‎‌خواهم. به ۳۰ هزار تومان هم راضی هستم». رقم را تا ۱۰ هزارتومان هم به مرور کاهش می‌دهد.

دو نفری در حوالی میدان پونک ایستاده‌اند و در نزدیکی مکان هم دارند. آن که اندام درشتی دارد، می‌گوید: «مهمانی هم می‌آییم. گروپ سکس هم دو نفری ۶۰۰ هزارتومان می‌گیریم». حتی با پول هم حاضر به صحبت نمی‌شوند.
بوق جنجالی

برای سوار شدن بین دو زن دعوا شکل می‌گیرد که با واسطه زن سن‌داری که ناگهان ظاهر شد، ختم می‌شود. زن جوان با عشوه خاصی که نه انگار دو دقیقه پیش از اعماق وجودش جیغ می‌زد، سوار می‌شود. عینک دودی روی داشبرد را برمی‎‌دارد و همانطور که بررسی‌اش می‌کند، می‌گوید: «زودتر بریم تا تمام شود، کلی کار دارم». اول عصبانی می‌شود، اما بعد حاضر می‌شود به سوال‌ها جواب دهد. او می‌گوید: «بیشتر مشتریان من معلوم است که زن و بچه دارند. از حلقه در دستشان تا خانه‌هایی که می‌روم می‌توانم بفهمم». او در سن ۱۶ سالگی از خانه فرار کرده و الان ۴ سال است که به تن‌فروشی مشغول است. در ادامه می‌گوید: «تصمیم دارم ۳۰ سالگی خود را بازنشسته کنم و آب توبه روی سرم بریزم». او هفته‌ای ۵ الی ۶ میلیون درآمد دارد و خانه‌ای سمت مرزداران خریده است.
بوق پایان

از شباهتشان می‌توان حدس زد که نسبتی باهم دارند و برای گروپ سکس هر دو با هم سوار می‌شوند. با طی مسیر کمی متوجه ماجرا می‌شوند و با گرفتن پول حاضر به صحبت می‌شوند. مادر و دختری هستند که چند سال است باهم تن‌فروشی انجام می‌دهند. مادر می‌گوید: «در سن کم به دلیل فقر زن یک مرد معتاد شدم و خودم هم به مرور اعتیاد پیدا کردم. برای مواد مجبورم می‌کرد تن‌فروشی کنم. دخترم هم ۱۲ سالش بود پدرش بهش تجاوز کرد و بعد از آن او را هم مجبور به تن‌فروشی کرد». دختر که با اندام ظریفش در صندلی پشت ماشین گم شده است به آرامی گریه می‌کند که با تشر مادرش سریع خود را جمع وجور می‌کند. مادر با اخم غلیظی ادامه می‌دهد: «شوهرم زیر همین پل اوین اوردوز کرد و مرد. بعد از آن هم تصمیم گرفتیم تا می‌توانیم مردا را تیغ بزنیم». دختر که هنوز آثار گریه روی صدایش نمایان است، می‌گوید: «پولدار بشویم دیگر این کار را نمی‌کنیم» …
رابطه عرضه و تقاضا

وجود زنان خیابانی قابل انکار نیست و نمی‌توان چشم بر بودن اینگونه زنان بست. تن زنان خیابانی متقاضی دارد و همین امر باعث شده است که زنان به دلایل گوناگونی دست به تن‌فروشی بزنند. با افزایش فقر مالی و فقر فرهنگی، فحشا نیز افزایش می‌یابد و بازار عرضه و تقاضای تن‌فروشی هر روز رشد صعودی دارد.

فحشا تبعات وحشتناکی برای یک جامعه خواهد داشت که بزرگترین آن سلامتی روحی و جسمانی است که از چنین جامعه‌ای رخت برمی‌بندد. قطعاً با نادیده گرفتن این واقعیت، مشکل حل نخواهد شد و ما شاهد فراگیر شدن آسیب‌های اجتماعی آن خواهیم بود. تا چه زمانی مسئولین و سیاستمداران می‌خواهند این فاجعه اجتماعی را نادیده بگیرند و با تغافل خود، گمان کنند که همه چیز بر وفق مرادشان پیش می‌رود؟

یکی از راهکار‌های جدی در بسیاری از کشور‌ها، مقابله با تقاضا است تا از روند صعودی رشد فحشا جلوگیری شود. در ایران با اینکه تن‌فروشی غیرقانونی است، ولی هر روز شاهد رشد این پدیده هستیم. شاید برای ما هم یکی از بهترین راه‌های برخورد با این آسیب اجتماعی، مجازات متقاضیان حوزه فحشا – همزمان با برنامه‌ریزی برای درمان عرضه‌کنندگان – باشد. با بوق‌زنندگان هم برخورد کنید!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا