«ترس یک فضیلت است»؛ روحالله زم و افسانه حفاظت چندلایه امنیتی
«ترس یک فضیلت است»؛ روحالله زم و افسانه حفاظت چندلایه امنیتی
«ترس یک فضیلت است»؛ روحالله زم و افسانه حفاظت چندلایه امنیتی
ا ،احسان مهرابی
مقامات سپاه پاسداران عملیات ربودن روحالله زم را یک «عملیات پیچیده» توصیف کردهاند و بهنظر میرسد تلاش دارند، با در ابهام قرار دادن جزئیات این اقدام، آن را به یک افسانه تبدیل کنند.
آنان مدعی شدهاند که روحالله زم تحت تدابیر چندلایه امنیتی در فرانسه قرار داشته است. توصیفی که سپاه پاسداران از این رده حفاظتی ارائه کرده شبیه به نوع حفاظت از مقامات رده اول فرانسه مانند رئیسجمهور است.
برخی از کسانی که او را از نزدیک دیده اند،اعلام کردهاند که او محافظ نداشته است. علی اسکندرزاده، تهیه کننده برنامه «دورهمی» در شبکه ایران اینترنشنال، در مصاحبه با رادیو فردا میگوید: «بیش از یک سال پیش که آقای زم در چند روزی که با ما در هلند بود، هیچ محافظی نداشت و در صحبت ها با من گفت که هیچ محافظتی از او انجام نمی شود.»
بررسی پروتکلهای حفاظتی دولت فرانسه و نمونههای مشابه نیز نشان میدهد که افرادی مانند روحالله زم یا اساساً محافظ ندارند یا اگر داشته باشند، یک یا دو محافظ بیشتر ندارند.
حفاظت از شخصیتهای سیاسی خارجی که تحت خطر هستند در همه کشورهای اروپایی پروتکلهای خاص خود را دارد. بر اساس این پروتکلها، تعداد محافظان، نوع محافظت و ردههای آن بستگی به جایگاه سیاسی شخصیت، تهدیدهای قبلی و همچنین وضعیت کشور تهدیدکننده متفاوت است.
یکی از شخصیتهای سیاسی که پیش از این در فرانسه محافظ داشته و نخواست نامش فاش شود، به رادیو فردا میگوید که وزارت کشور فرانسه خود تشخیص میدهد چه افرادی نیاز به حفاظت دارند. این شخصیت سیاسی میگوید که پیش از این دو محافظ داشته، اما اکنون محافظ ندارد. بهگفته او محافظان نیز هیچ ارتباطی با سازمان امنیت فرانسه ندارند و زیر نظر وزارت کشور فعالیت میکنند.
حتی یگانهایی که محافظت از افراد را بر عهده دارند در این شرایط متفاوت است. در این میان، شخصیتهای سیاسی ایرانی نیز در برهههای مختلف وضعیت متفاوتی داشتهاند. از جمله ابوالحسن بنیصدر، نخستین رئیسجمهور ایران، در برههای محافظ داشت اما مدتی بعد اعلام کرد که دولت فرانسه محافظان مستقیم را حذف و به او اعلام کرده تنها از او حفاظت غیرمحسوس انجام میشود.
آقای بنیصدر نیز در پاسخ به تماس رادیوفردا درباره نحوه حفاظت فعلی از خودش گفت: «خودمان میدانیم چگونه از خودمان محافظت کنیم.»
استفاده از محافظ برای برخی شخصیتها نیز تنها مربوط به داخل فرانسه است و شامل سفرهای خارجی نمیشود. یکی از شخصیتهای سیاسی ایرانی که پیش از این محافظ داشته و تمایل ندارد نامش اعلام شود، میگوید که بر اساس این پروتکلها حتی در مورد سفرهای اروپایی نیز محافظان فرد را تا هواپیما همراهی میکنند و در قبال کشورهای دیگر مسئولیتی ندارند.
در این میان، سفر خارجی فرد مورد حفاظت از جمله موضوعاتی است که به روابط دو کشور بستگی دارد. به گفته رضا معینی، مسئول دفتر ایران و افغانستان سازمان گزارشگران بدون مرز، یک خبرنگار ایتالیایی که به دلیل تحقیقات درباره مافیا تحت حفاظت پلیس ایتالیا بود، قصد داشت در مراسمی در پاریس شرکت کند، ولی نه پلیس ایتالیا حاضر شد او را همراهی کند و نه پلیس فرانسه مسئولیت تأمین امنیت او را بر عهده گرفت و این سفر لغو شد.
از سوی دیگر، وزارت کشور فرانسه و دیگر کشورهای اروپایی به افرادی که تحت حفاظت قرار دارند هشدار میدهند که به کشورهای نزدیک ایران مانند ترکیه و عراق سفر نکنند. این هشدار البته یک هشدار عمومی است، اما رضا پیرزاده، عضو شورای ملی ایران، و رضا علیجانی، از نیروهای ملی مذهبی، میگویند که به روحالله زم نیز به صورت مشخص و مستقیم این هشدار داده شده بود.
درباره اطلاع دادن سفر به مقامات امنیتی نیز قاعده مشخصی وجود ندارد. ممکن است افراد تحت حفاظت سفر خود را به وزارت کشور فرانسه اطلاع دهند و این نهاد توصیه کند که این سفر انجام نشود، اما در هر حال این مخالفتها در حد توصیه است.
قطعی نیست که روحالله زم سفر خود به خارج از کشور را به وزارت کشور فرانسه اطلاع داده بود یا نه، اما در صورتی که این سفر را اطلاع هم داده بود، آنان تنها میتوانستند به او توصیه کنند که به این سفر نرود.
حفاظت از شخصیتهای سیاسی خارجی در فرانسه بر اساس اهمیت آن فرد ردههای متفاوتی دارد.
رضا معینی درباره تجربههای مشابه میگوید که سطح محافظتها متفاوت است. بهطور مثال به یک روزنامهنگار غیرایرانی که چند بار تهدید شده بود، فقط گفته بودند که یک سیمکارت بخرد و همیشه این شماره همراهش باشد و به محض خطر با پلیس تماس بگیرد.
یکی از موضوعات مطرح درباره حفاظت از شخصیتها هزینه مالی این موضوع است. یک منبع مطلع به رادیو فردا میگوید که برخی از شخصیتهای خارجی سیاسی در فرانسه به هزینه خود محافظ استخدام میکنند.
موضوع دیگرِ مربوط به حفاظت از افراد، شرایط خاصی است که پلیس تعیین میکند. بهطور مثال اگر در یک منطقه شلوغ و مرکز شهر ساکن باشند، پلیس از آنها میخواهد که به منطقه خلوتتری نقلمکان کنند که حفاظت از آنها سادهتر باشد.
بهعنوان نمونه، رضا معینی میگوید که یکی از روزنامهنگاران نشریه شارلی ابدو که تحت محافظتِ مستقیم پلیس است، قصد داشت در مراسم یک نشریه شرکت کند، اما پلیس اعلام کرد نمیتواند امنیت او را برای آن جلسه تأمین کند، و او هم شرکت نکرد. این موضوع تقریباً برای حفاظت از افراد در همه کشورها رویه است و نیروهای امنیتی باید محل حضور افراد تحت حفاظت را از قبل چک کنند. البته در این میان فردی که از او محافظت میشود میتواند این توصیه پلیس را نپذیرد و با مسئولیت خود در مراسم شرکت کند.
پروتکلهای حفاظت از شخصیتهای سیاسی در فرانسه و همچنین افراد تحت حفاظت و سطح حفاظت از آنها در دورههای مختلف تغییر کرده است. یکی از دلایل تغییر در سطح حفاظت از افراد ممکن است تغییر شرایط باشد.
بهطور مثال، فرانسه و دیگر کشورهای اروپایی ممکن است به این نتیجه رسیده باشند که جمهوری اسلامی پس از رسوایی میکونوس دست به ترور مخالفان نمیزند و به این دلیل سطح حفاظت از مخالفان را کاهش داده باشند.
یکی از افرادی که پیش از این وضعیت رده حفاظتی بالا داشت و در فرانسه ترور شد، شاپور بختیار، آخرین نخستوزیر قبل از انقلاب ایران، بود. در دادگاه این قتل این نکته پررنگ بود که رعایت نکردن پروتکلهای حفاظتی یکی از دلایل موفق بودن ترور بوده است.
چهار مامور پلیس دائماً در خانه بختیار مستقر بودند و بیرون منزل نیز از سوی پلیس محافظت میشد. نام افرادی که قرار بود با بختیار دیدار کنند هر روز توسط پسرش، گیو، به پلیس محافظ منزل داده میشد. گیو بختیار خود افسر اطلاعات پلیس فرانسه و مسئول حفاظت از جان پدرش بود. هنگامی که ملاقاتکننده به منزل بختیار میرسید، نگهبان دم در نام او را به مأموران داخل منزل اطلاع میداد. فرد پس از ورود به منزل در زیرزمین خانه تفتیش بدنی میشد. اوراق هویت و تمام اشیای همراهش را به مأموران تحویل میداد، از اوراق هویتش فتوکپی گرفته میشد، ساعت ورودش یادداشت میشد و در پایان ملاقات با شاپور بختیار میبایست به همین ترتیب با تحویل گرفتن اوراق هویت و اشیاء سپردهشده از منزل خارج میشد.
/**/ /**/ /**/
بیشتر در این باره:
ماجرای قتل بختیار به روایت پلیس ایرانیتبار پرونده
اما فریدون بویر احمدی، یکی از عوامل قتل بختیار، توانسته بود اعتماد بختیار را جلب کند و به دلیل رفتوآمدهای مداوم به خانه به چهرهای آشنا برای مأموران بدل شده بود. پس از قتل، لباس دو عامل دیگر قتل خونی شده بود و به همین دلیل تنها بویراحمدی به نزد مأموران رفته و با استفاده از اعتماد آنان پاسپورت دو نفر دیگر را تحویل گرفته بود. این بیاحتیاطی و دیگر بیاحتیاطیها یکی از دلایل موفقت قاتلان بود.
بهگفته پرویز دستمالچی، یکی از افراد جان به در برده از ترور رستوران میکونوس آلمان، صادق شرفکندی و دیگر اعضای حزب دموکرات کردستان ایران تحت حفاظت پلیس بودند، اما آنان به پلیس اعلام کرده بودند که برای نشست در رستوران میکونوس نیازی به محافظ ندارند و از این رو عوامل قتل بهراحتی توانستند عملیات ترور را انجام دهند.
از سویی دیگر ،گسترش ارتباط مجازی و الکترونیکی نیز در سالهای اخیر ردگیری مخالفان را برای نهادهای امنیتی ایران و دیگر کشورها راحت کرده است.
شاید به همین دلیل است که رضا معینی تأکید میکند «حفاظت روزنامهنگاران از خود» در مواردی یک اقدام شخصی است. یعنی این خود آنها هستند که میتوانند با محافظت از تماسها و رعایت نکات ارتباطی و امنیتی دیگر نقش اصلی را در حفاظت از خود ایفا کنند. او تأکید میکند که ترس و نگرانی در اینگونه مواقع یک فضیلت است.