اخبار هنرمنداندسته‌بندی نشده

حکایت دریا | نصیریان بازیگر تمام نشدنی سینما

حکایت دریا | نصیریان بازیگر تمام نشدنی سینما

حکایت دریا | نصیریان بازیگر تمام نشدنی سینما
علی نصیریان بازیگر تمام‌نشدنی سینما، تئاتر و تلویزیون ایران، فردا ۸۶‌ساله می‌شود
تنها بازمانده از نسل طلایی بازیگرانی که با سابقه منزه تئاتری‌شان، بیش از نیم‌قرن وجاهت و احترام را در پرده سینما و قاب تلویزیون کسب کردند. نام علی نصیریان معمولا مترادف با هم‌نسلی‌های درخشانش به یاد آورده‌می‌شود؛ همان ۵تن معروف: عزت‌الله انتظامی، جمشید مشایخی، داوود رشیدی، محمدعلی کشاورز و علی نصیریان. به این فهرست می‌شد نام‌های دیگری هم اضافه کرد (مثل جعفر والی) اما در بحث تداوم و استمرار طولانی در فعالیت هنری همراه با خاستگاه مشترک، ظاهرا باید همین ۵ تن را به‌عنوان شمایل‌های نسلی طلایی و تکرارنشدنی بپذیریم؛ نسلی که درباره‌شان زیاد نوشته و گفته شده؛ نسلی که آبروی هنرهای نمایشی این سرزمین هستند و از میانشان نصیریان همچنان با حضور پربارش به هر فیلم، سریال و نمایشی اعتبار می‌بخشد. آقای علی نصیریان که فردا ۸۶ساله می‌شود، تنها بازمانده آن نسل طلایی است؛ نسلی که احترام و جایگاه این حرفه را تا حد زیادی وامدار خود کرده‌است. نکته جالب‌توجه اینکه آنها از یک جا (صحنه تئاتر) و تقریبا همزمان (دهه۳۰) کارشان را شروع کردند. با هم در تله‌تئاترهای تلویزیون ثابت پاسال حضور یافتند و تقریبا با هم (از اواخر دهه۴۰) وارد سینما شدند. و از یک مقطع (دهه۶۰) در سینما و تلویزیون حضور پرتعدادتری را تجربه کردند. هنرمندان برجسته‌ای که با تمام این نقاط مشترک، فردیت جالب‌توجهی هم داشتند.

علی نصیریان بین رفقایش (انتظامی، مشایخی و…) دست‌به‌قلم‌تر بود. این وجه تمایز از ابتدای دهه۴۰ که حضور نصیریان در تئاتر به پختگی می‌رسد قابل‌مشاهده است. بیشتر تئاترهای مهم و حیثیتی آن سال‌ها بر اساس نمایشنامه‌های خارجی روی صحنه می‌رفت. اغلب این نمایش‌ها بر اساس نوشته‌هایی از لوییجی پیراندلو، جورج برنارد شاو و یوجین اونیل اجرا می‌شد؛ تئاترهایی که علی نصیریان در آنها ایفای نقش می‌کرد. گاهی خودش کارگردان بود و گاهی هم عباس جوانمرد، جعفر والی و عزت‌الله انتظامی. از دهه۴۰، زمزمه تئاتر ملی جدی شد و نصیریان از پیشگامان اجرای صحنه‌ای متن‌های ایرانی بود؛ متن‌هایی الزاما با سنت نمایش‌های روحوضی نوشته و اجرا نمی‌شدند؛ مشخصا عامه‌پسند نبودند ولی از سنت‌های ایرانی بهره‌می‌گرفتند و مردم هم از آنها استقبال می‌کردند. پخش تلویزیونی این نمایش‌ها هم به دیده‌شدنشان کمک می‌کرد. در شکل‌گیری آنچه تئاتر ملی خوانده شد، آثاری که نصیریان نوشت، بازی و کارگردانی کرد، سهم قابل‌ملاحظه‌ای داشت. نمایش‌هایی چون «سیاه»، «گوهر شب‌چراغ» و «هالو» ذوق و قریحه نصیریان و تسلطش بر فرهنگ عامه و تصورش از تئاتر به‌عنوان هنری مدرن را نمایان می‌کرد. در دهه۴۰ که بعدها دهه طلایی تئاتر ایران خوانده‌شد و در روزگاری که نبض نمایش در تالار سنگلج می‌تپید و روزگار جذب طبقه متوسط به تئاتر، نصیریان کنار دوستانش (انتظامی، رشیدی، کشاورز، مشایخی، والی و جوانمرد) نقش کلیدی داشت. در طول یک دهه او و رفقای تئاتری‌اش معتبرترین نام‌ها در عرصه نمایش شده بودند.

در دهه۴۰، دهه شکل‌گیری و تثبیت سینمای عامه‌پسند ایران، هنرمندان تئاتر از حضور در فیلم‌های ایرانی پرهیز می‌کردند. فضا، حال و هوا و مناسبات سینمای فارسی خیلی با روحیه تئاتری‌ها همخوانی نداشت؛ ضمن اینکه این هنرمندان به‌عنوان کارمند اداره تئاتر برای حضور در سینما با معذوریت قانونی هم مواجه‌بودند. جز یکی دو تجربه در سینمای منفرد و فاقد تداوم و بی‌ارتباط با سینمای جریان اصلی که توسط روشنفکرانی چون فرخ غفاری(شب قوزی) و ابراهیم گلستان (خشت و آیینه) ساخته شدند، چهره‌های برجسته تئاتر، مقابل دوربین سینما نرفتند. نصیریان این حضور محدود را هم تجربه نکرد تا اینکه نمایش «گاو» نوشته غلامحسین ساعدی به کارگردانی جعفر والی روی صحنه رفت؛ نمایشی که اغلب نامداران تئاتر سنگلج در آن حضور داشتند: عزت‌الله انتظامی، علی نصیریان، جمشید مشایخی، پرویز فنی‌زاده و… .
وقتی مهرجویی تصمیم گرفت بر اساس این نمایش، فیلم گاو را کارگردانی کند، تیم بازیگران هم از همین اجرای صحنه‌ای موفق بیرون آمدند. تهیه‌کننده وزارت فرهنگ و هنر بود و معذوریت معمول هم از دوش تئاتری‌ها برداشته شد و جنس کار هم نه فیلمفارسی که تجربه‌ای متفاوت و سینمایی بر اساس متن امتحان‌پس‌داده دکتر ساعدی بود. مهرجویی در فیلم گاو، عزت‌الله انتظامی را در کانون ماجرا قرار داده‌بود و بقیه کاراکترها، حول‌محور کاراکتر محوری مش‌حسن قرارداشتند. میانشان اما مش‌اسلام با بازی علی نصیریان، تلالو و اهمیت بیشتری داشت. مش‌اسلام به‌عنوان مغز متفکر روستا موردمراجعه اهالی بود. با نقش‌آفرینی‌ای که از اغراق‌های معمول تئاتری فاصله داشت. وقتی فیلم گاو توقیف شد، مهرجویی با هدف ساخت فیلمی که به جریان اصلی نزدیک‌تر باشد سراغ نمایشنامه موفق «هالو» رفت. فیلمنامه با همراهی علی نصیریان نوشته و «آقای هالو» ساخته شد. اگر فیلم گاو مجال درخشش انتظامی را فراهم کرد در آقای هالو فیلم متعلق به نصیریان بود. روستایی به شهر آمده، با سادگی و صفایی که باعث گرفتاری‌اش می‌شود با اجرای درخشان نصیریان در یادها ماند و شهرت و محبوبیتی را به همراه آورد که با پیشنهادهایی از سینمای فارسی همراه شد. نصیریان تن به هیچ‌کدام از این پیشنهادها نداد و بازیگر اصلی «پستچی» فیلم بعدی مهرجویی شد. تفاوت میان هالو و تقی پستچی که از تمایز میان کمدی اجتماعی و سرراست تا فیلم روشنفکرانه و نمادین می‌آمد یکی از هنرهای نصیریان را نمایان کرد؛ هنر انعطاف در ایفای نقش که در «دایره مینا» فیلم بعدی مهرجویی، نمود بیشتری یافت. نصیریان مثل انتظامی، بازیگر سینمای روشنفکری قبل از انقلاب بود. در «ستارخان» علی حاتمی، از پس نقش شخصیت مهم تاریخی (که توسط مولف فیلم خلق شده و تفاوت‌های محسوسی با تصویری که از او در کتاب‌های تاریخی ترسیم شده بود داشت) به خوبی برآمد. «سرایدار» خسرو هریتاش مجالی برای اجرایی رئالیستی فراهم کرد و در «مهر گیاه» عجیب‌ترین تجربه سینمایی دهه‌پنجاهش را با فریدون گله پشت سر گذاشت. در ۷ فیلمی که نصیریان در سال‌های قبل از انقلاب بازی کرد هیچ نقش مشابهی به چشم نمی‌خورد و هیچ جا شاهد تکرار تیپ و کاراکتری جا افتاده نیستیم. هالو در آقای هالو هیچ ربطی به علی گلفروش فیلم عارفانه مهر گیاه ندارد و حتی بازی در ۲فیلم واقع‌گرای اجتماعی دایره مینا و سرایدار هم به نتایج مشابهی منجر نشده‌است.

دهه۶۰ دهه پرکاری نسل نصیریان بود؛ نسل تئاتری‌های خوش‌نام که با غیبت و کنار گذاشته‌شدن همه ستاره‌های سینمای فارسی، میدان یکسره در اختیارشان قرار گرفته‌بود. قرار بود سینمای پس از انقلاب ربطی به سینمای فارسی نداشته باشد، این تغییر ابتدا باید در ویترین رخ‌می‌داد و بازیگرانی که تداعی‌کننده فیلمفارسی بودند کنار می‌رفتند. با این اتفاق، نسل طلایی انتظامی، نصیریان، کشاورز و… باید از سینمای حاشیه‌ای روشنفکرانه به سینمای جریان اصلی در حال شکل‌گیری می‌آمد؛ اتفاقی که رخ‌داد و سینمای دهه۶۰ با حضور مؤثر نسل طلایی شکل گرفت. توقیف «مدرسه‌ای که می‌رفتیم» نخستین فیلم بعد از انقلاب مهرجویی که نصیریان مثل فیلم‌های قبلی پای ثابت آن بود پیچیدگی‌های فعالیت فیلمسازان موج نویی را نمایان کرد. در سال‌هایی که نصیریان مثل رفقایش انتظامی، رشیدی، مشایخی و کشاورز در حال بازی در «هزار دستان» حاتمی بود، سینمای ایران با حضور کارگردان‌های جوان پوست می‌انداخت و تغییر می‌کرد. «فصل خون» و «آفتاب‌نشین‌ها» سهم نصیریان از سینمای انقلابی اوایل دهه۶۰ بود. «جایزه» داوودنژاد چنان ممیزی شد که قضاوت درباره فیلم و اجرای نصیریان شاید چندان منصفانه نباشد. در نسخه اکران شده به‌نظر می‌رسد نصیریان تیپ هالو را تکرار کرده است. نقش کوتاه اما مؤثر مظفرالدین شاه در « کمال‌الملک» حاتمی، توانایی‌های کمتر دیده‌شده از نصیریان را به نمایش گذاشت. میان ۱۴ فیلمی که نصیریان در دهه۶۰ بازی کرد (دقیقا دو برابر فیلم‌هایش در قبل از انقلاب) ۲ نقش‌آفرینی حکم نگین جواهرنشان کارنامه این بازیگر در این دوران را داشت؛ ۲ نقش‌آفرینی برای ۲فیلمساز از ۲نسل متفاوت؛ مسعود جعفری‌جوزانی در «شیر سنگی» و ناصر تقوایی در «ناخدا خورشید». ۲نقش با تفاوت‌هایی اساسی با یکدیگر که عیار بالای سکه بازیگری نصیریان را بار دیگر مؤکد می‌کرد؛ علی‌یار شیرسنگی که مرگ تراژیکش بر ابعاد حماسی این وسترن ایرانی می‌افزود با سکانس به یاد ماندنی علی‌یار و نامدارخان (عزت‌الله انتظامی) که شاهکار بازیگری دهه۶۰ بود. و مستر فرهان در «ناخدا خورشید »که ترسیم دقیق کاراکتری جذاب و همراه با سایه روشن بود. از دهه۶۰، نصیریان بیشتر با ابوالفتح صحاف شاه‌نقشی که علی حاتمی برایش در «هزار دستان» تدارک دیده بود در یادها ماند.

از دهه۷۰ نصیریان در سینما کم کار شد. میان فیلم‌های این دوره‌اش «بوی پیراهن یوسف» حاتمی‌کیا با فاصله، بهترین اثرش است. در نقش دایی‌غفور، نصیریان بار دیگر هنر انطباق و انعطاف بالایش را به نمایش گذاشت.
در ابتدای دهه۸۰ در فیلم غریب «دیوانه‌ای از قفس پرید» پس از سال‌ها با دوست قدیمی‌اش عزت‌الله انتظامی همبازی شد و کوشید از کاراکتری که مثل بقیه شخصیت‌های فیلم دچار ابهام بودند، تصویری‌ باورپذیر بسازد. از همین دوره نصیریان به تئاتر بازمی‌گردد و با «پنجره‌ها» (فرهاد آئیش) خاطرات گذشته را زنده‌می‌کند. نصیریان در سال‌های بعد همچنان فوق‌العاده است. بازی‌اش در «میوه ممنوعه» (حسن فتحی) پیروزی شکوهمندی است از عشق ویرانگر. و در «شهرزاد» (حسن فتحی) از آزمونی به‌مراتب دشوارتر سربلند بیرون می‌آید و سیمایی درخشان از پدرخوانده‌ای ایرانی خلق می‌کند. در «حکایت دریا» با بهمن فرمان‌آرا سرانجام همکاری می‌کند؛ در نقش نویسنده‌ای که تداعی‌کننده هوشنگ گلشیری است. «خورشید» (مجید مجیدی) آخرین حضور سینمایی علی نصیریان، تجربه‌ای غافلگیرکننده از بازیگری کهنه‌کار در نقش منفی است. نصیریان در ۸۵ سالگی همچنان در اوج قدرت و توانایی، قابلیت این را دارد که تماشاگر را غافلگیر کند. حتی در فیلم هدررفته‌ای چون «مسخره‌باز» (همایون غنی‌زاده) هم نصیریان غبطه‌برانگیز است؛ هنرمند بی‌مثالی که به لحاظ تنوع نقش با هیچ‌کدام از بازیگران هم‌نسلش قابل‌مقایسه نیست ؛ بازیگری که در این سال‌های طولانی (بیش از ۵۰ سال) میراثی گهربار برایمان به یادگار گذاشته و به شکلی منحصربه‌فرد همچنان برگ‌هایی تازه برای رو کردن دارد. حضورش مستدام.

آقای علی نصیریان که فردا ۸۶ساله می‌شود، تنها بازمانده آن نسل طلایی است؛ نسلی که احترام و جایگاه این حرفه را تا حد زیادی وامدار خود کرده‌است. نکته جالب‌توجه اینکه آنها از یک جا (صحنه تئاتر) و تقریبا همزمان (دهه۳۰) کارشان را شروع کردند. با هم در تله‌تئاترهای تلویزیون ثابت پاسال حضور یافتند و تقریبا با هم (از اواخر دهه۴۰) وارد سینما شدند. و از یک مقطع (دهه۶۰) در سینما و تلویزیون حضور پرتعدادتری را تجربه کردند. هنرمندان برجسته‌ای که با تمام این نقاط مشترک، فردیت جالب‌توجهی هم داشتند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا